چهارشنبه ۰۸ فروردین ۰۳

بهترین فیلم های ترسناک ۲۰۱۹

۲۹۴ بازديد


سینمای وحشت با تمام ترس و لرزی که به جان‌مان می‌اندازد، ژانر محبوبی برای خیلی از ما است و به همین دلیل در این مطلب سراغ معرفی بهترین فیلم‌های ترسناک سال ۲۰۱۹ رفته‌ایم. 

با اینکه ترس صفت لزوما مثبتی نیست و طبیعتا هم نباید خیلی علاقه‌ای به ترسیدن داشته باشیم، اما فیلم‌های ترسناک جذابیت ذاتی و عجیبی دارند که خیلی‌ها ناخودآگاه به سمت آن‌ها جذب می‌شوند و حتی از قرار دادن خودشان در این موقعیت ترسیدن لذت هم می‌برند. البته این کار از جنبه‌های علمی هم مورد بررسی قرار گرفته و دلایل منطقی هم برای آن پیدا شده است که صحبت راجع به آن‌ها، خارج از این مقاله است. با اینکه هنوز به پایان سال ۲۰۱۹ نرسیده‌ایم و طی ماه‌های آینده طبیعتا چند فیلم ترسناک دیگر هم اکران خواهند شد، اما بد نیست تا همین‌جا نگاهی به آثار موفق سبک وحشت در سال جاری داشته باشیم تا اگر دنبال تماشای چنین فیلمی هستید، بهتر و راحت‌تر بتوانید در مورد آن تصمیم بگیرید؛ همان‌طور که پیش از این هم در مقالات جداگانه‌ای سراغ فیلم‌های اکشن و فیلم‌های کمدی سال ۲۰۱۹ هم رفته بودیم.  پس در ادامه با زومجی و بهترین فیلم های ترسناک 2019 همراه باشید. در نظر داشته باشید که فهرست ارائه‌شده ترتیب خاصی ندارد و همچنین فقط فیلم‌هایی در نظر گرفته شده‌اند که حداقل کیفیت Web-dl آن‌ها منتشر شده باشد:

فیلم آنابل

Annabelle Comes Home

آنابل به خانه می‌آید

  • کارگردان: گری دابرمن
  • بازیگران: مدیسون آیسمن، ورا فارمیگا و کتی سریف
  • امتیازِ راتن‌تومیتوز: ۶۵
  • امتیازِ آی‌ام‌دی‌بی: ۶

بازهم فیلمی دیگر از مجموعه احضار اما این بار با محوریت عروسک آنابل. اد و لورن، شخصیت‌های آشنای مجموعه در آغاز Annabelle Comes Home عروسک آنابل را به خانه‌شان می‌آورند و در اتاق مخصوص نگه‌داری اشیای داخل محفظه‌ای قرار می‌دهند تا شاید جلوی کار‌های شوم آن را بگیرند. پس از آن این دو برای مدتی از خانه خارج می‌شوند و دخترشان همراه‌با پرستارش در خانه می‌مانند و پس از مدتی یکی از دوستان پرستار هم به آن‌ها ملحق می‌شود و کنجکاوی‌های وی، باعث آزاد شدن آنابل از محفظه مخصوصش می‌شود. آنابل که قدرت تاثیرگذاشتن روی سایر اشیا نفرین‌شده موجود در این اتاق را هم دارد خانه لورن‌ها را به کابوسی برای ساکنین آن تبدیل می‌کند که نتیجه آن خلق شدن دقایق ترسناک زیادی است و هم شاهد جامپ اسکر‌های قابل قبولی هستیم و هم وحشت کلی حاکم بر فیلم تاثیرگذاری لازم را دارد. اگر از علاقه‌مندان همیشگی سری فیلم‌های احضار هستید، تماشای جدید‌ترین هنرنمایی آنابل را هم از دست ندهید. 

فیلم Brightburn

Brightburn

برایت‌برن

  • کارگردان: دیوید یاروسکی
  • بازیگران: الیزابت بنکس، جکسون ای دان، دیوید بنمن
  • امتیازِ راتن‌تومیتوز: ۵۷
  • امتیازِ آی‌ام‌دی‌بی: ۶.۲

چه اتفاقی می‌افتاد اگر سوپرمن، به‌جای اینکه ناجی و ابرقهرمان باشد به شخصیت شروری تبدیل می‌شد که قصد تصرف کل جهان را داشت؟ برایت‌برن چنین ایده داستانی را انتخاب و ارائه می‌کند که نتیجه آن اثری با قتل‌های بسیار فجیع است که مو را به تن هرکسی سیخ می‌کنند. داستان فیلم ما را با شخصیت توری آشنا می‌کند که به‌دلیل ناباروری همیشه در حسرت فرزند است اما درنهایت پس از قبول کردن حضانت نوزادی به اسم برندن، رویایش برای مادر شدن تعبیر می‌شود. برندن همان بچه‌ای است که توری و کایل، همسرش، همیشه حسرتش را می‌کشیدند؛ بچه‌ای باهوش و دوست‌داشتنی. اما با بزرگ‌تر شدن برندن، کم کم وی متوجه قدرت‌های فرازمینی و عجیبی می‌شود که کم کم خانواده‌اش را هم نگران می‌کنند. برندن به‌جای استفاده در این قدرت‌ها در راه درست، به مرور به شخصیت کاملا شرور و وحشتناکی تبدیل می‌شود که رویا‌های شومی در سر دارد و همین هم مخصوصا برای افراد نزدیک، وی را به یک تهدید واقعی تبدیل می‌کند. 

فیلم Child

Child's Play

بازی بچگانه

  • کارگردان: لارس کلوبرگ
  • بازیگران: اوبری پلازا، گابریل پلیتمن، مارک همیل (صداپیشه شخصیت چاکی)
  • امتیازِ راتن‌تومیتوز: ۶۴
  • امتیازِ آی‌ام‌دی‌بی: ۵.۹

مجموعه فیلم‌های ترسناک Child's Play یا همان چاکی جزو آثار قدیمی این ژانر هستند که در سال ۲۰۱۹ شاهد ریبوت شدن آن‌ها و اکران فیلم Child's Play بودیم که مارک همیل هم صداپیشگی عروسک چاکی را در آن برعهده دارد. اندی بارکلی پسر کوچکی است که پس از نقل مکان به شهری جدید، یک عروسک از مادرش هدیه می‌گیرد؛ عروسکی که به مرور تبدیل به بهترین دوست اندی می‌شود اما این ماجرا فقط تا جایی دوام دارد که این عروسک، زنده شده و تصمیم به کشتن آدم‌های دور و برش می‌گیرد. چاکی مثل فیلم‌های قبلی مجموعه در این قسمت هم کار‌های وحشتناکی انجام می‌دهد و از آن طرف اندی و دوستانش هم متحد می‌شوند تا جلوی این عروسک و کار‌هایش را بگیرند. هرچند Child's Play بهترین فیلم ترسناک ۲۰۱۹ یا کلا مجموعه چاکی نیست اما بازهم اگر قسمت‌های قبلی این سری را دیده باشید ارزش تماشا کردن را دارد. 

فیلم Crawl

Crawl

خزنده

  • کارگردان: الکساندر آجا
  • بازیگران: کایا اسکودلاریو، بری پپر، مورفید کلارک
  • امتیازِ راتن‌تومیتوز: ۸۲
  • امتیازِ آی‌ام‌دی‌بی: ۶/۳

لزوما تمام فیلم‌های ترسناک، نیازی به موجودات شیطانی و وقایع ماوراطبیعی ندارند و Crawl هم یکی دیگر از همین فیلم‌ها است که با تکیه بر اتفاقات واقعی موفق به خلق دقایقی شدیدا پرتنش و پراسترس شده است و مخصوصا با شخصیت‌پردازی خوب کاراکتر‌هایش و به‌تصویر کشیدن ارتباط پدر و فرزندی، باعث شده تا لحظه آخر نتوانیم بی‌خیال دنبال کردن شخصیت‌های فیلم و پی بردن به سرنوشت آن‌ها شویم. داستان فیلم در مورد دختری است که پس از مطلع شدن از وقوع طوفان و سیل در منطقه فلوریدا و بدون توجه به هشدار‌های تخلیه منطقه، برای پیدا کردن پدرش که چند روزی است از او خبر ندارد وارد شهر می‌شود و پس از ورود به خانه پدر، او را مجروح و بی‌هوش در زیرزمین پیدا می‌کند. اما سیل شدیدی که شهر را گرفته با خود مهمان‌های ناخوانده‌ای را هم به همراه آورده است و درست زمانی‌که دختر در حال تلاش برای خارج کردن پدرش از زیرزمین است، یک کروکودیل سر می‌رسد و به آن‌ها حمله می‌کند. حال این دختر و پدر باید با تهدید‌های مختلفی از کروکودیل‌های وحشی که زیرزمین خانه‌شان را تصرف کرده‌اند و از آن‌ها بدتر بالا آمدن ثانیه به ثانیه آب که می‌تواند باعث خفه‌شدن آن‌ها شود مقابله و راهی برای خارج شدن از این وضعیت پیدا کنند. فیلم خزنده همچنین جدا از ترسناک بودن ارتباط پدر و فرزندی را هم به‌خوبی به‌تصویر می‌کشد و اثری است که قطعا ارزش دیدن را دارد. 

فیلم Happy Death Day 2U

Happy Death Day 2U

روز مرگت مبارک

  • کارگردان: کریستوفر لندن
  • بازیگران: جسیکا روت، سورج شارما
  • امتیازِ راتن‌تومیتوز: ۶۹
  • امتیازِ آی‌ام‌دی‌بی: ۶.۲

با اینکه فیلم Happy Death Day در سال ۲۰۱۷ با بودجه‌ای ۴.۸ میلیون دلاری ساخته شد، اما پس از اکران موفق به کسب ۱۲۵.۵ میلیون دلار شد و همین کافی بود تا مجوز ساخت دنباله آن هم صادر شود. Happy Death Day 2U به‌عنوان دنباله‌ای برای قسمت اول مجددا به سراغ تری گلبمن می‌رود که مجددا در یک لوپ گرفتار شده است و باید متوجه شود که چه کسی در پی کشتن او و دوستانش است. با اینکه ایده داستانی فیلم شباهت‌هایی به قسمت قبل دارد، اما شاهد توئیست‌های بیش‌تری در آن هستیم و راه‌حلی هم که تری درنهایت برای حل مشکلات پیدا می‌کند هم ایده جالبی است که باعث شده فیلم Happy Death Day 2U ارزش تماشا کردن را داشته باشد؛ مخصوصا اگر از علاقه‌مندان آثار اسلشر باشید که در آن‌ها خطر یک قاتل ترسناک همواره شخصیت‌های فیلم را تهدید می‌کند. 

فیلم I Trapped the Devil

I Trapped the Devil

من شیطان را زندانی کردم

  • کارگردان: جاش لوبو
  • بازیگران: ای.جی.براون، اسکات پایترس، سوزان برک
  • امتیازِ راتن‌تومیتوز: ۷۵
  • امتیازِ آی‌ام‌دی‌بی: ۴.۷

جاشن لوبو در اولین تجربه ساخت فیلم بلندش، I Trapped the Devil را کارگردانی کرده و وظیفه نویسندگی و تهیه‌کنندگی آن را هم شخصا برعهده داشته است و نتیجه کارش هم اثری است که داستانی پیچیده و پر پیچ و خم برای روایت کردن دارد و به مفاهیم اخلاقی و فلسفی مختلفی هم می‌پردازد. مت و همسرش با هدف سورپرایز کردن برادر مت برای کریسمس به خانه وی می‌روند اما در این خانه، اتفاقات خوبی انتظار آن‌ها را نمی‌کشد؛ چرا که برادر مت مردی را در زیرزمین خانه‌اش زندانی کرده و اعتقاد دارد که این مرد، شیطان است و او برای اعتقادش باید او را زندانی کند. I Trapped the Devil در کنار داستان خوبش فضاسازی سنگین و حتی می‌توان گفت مریضی هم دارد و قطعا در طول تجربه آن، روح و روان شما خیلی در آرامش و راحتی نخواهند بود.

فیلم Midsommar

Midsommar

میدسمار

  • کارگردان: آری استر
  • بازیگران: فلورنس پوگ، جک رینور، ویل پولتر
  • امتیازِ راتن‌تومیتوز: ۸۳
  • امتیازِ آی‌ام‌دی‌بی: ۷.۴
 

فیلم ترسناک Hereditary (موروثی) یکی از بهترین‌های سال گذشته بود و حال آری استر، کارگردان این فیلم، با ساخته جدیدش یعنی Midsommar برگشته تا باری دیگر دنیایی مملو از ترس و وحشت را به علاقه‌مندان این ژانر هدیه کند. با اینکه معمولا فیلم‌های ترسناک زیادی لزوما برای ترسناک‌تر به نظر رسیدن سراغ جهان‌های تاریک می‌روند، اما Midsommar کاملا در روز روشن و زیر نور آفتاب جریان دارد و اثباتی بر این ادعا است که در چنین شرایطی هم می‌توان اثری ترسناک و دلهره‌آور خلق کند. همچنین در این فیلم خبری از موجودات ماوراطبیعی و اهریمنی نیست و به‌جای آن میدسمار بیشتر سراغ یک واقع‌گرایی ترسناک رفته و البته آن را بیشتر در قالب یک گروه افراطی به‌تصویر کشیده است. شاید در ظاهر میدسمار شباهت زیادی به فیلم‌های ترسناک رایج نداشته باشید اما مطمئن باشید از آن دست آثاری است که می‌توانند تا مدت‌ها ذهن و روان شما را دیگر کنند. 

فیلم Pet Sematary

Pet Sematary

غبرستان حیوانات خانگی

  • کارگردان: کوین کلش، دنیس ویدمایر
  • بازیگران: جیسون کلارک، جان لیتگو، جیت لورنس
  • امتیازِ راتن‌تومیتوز: ۵۷
  • امتیازِ آی‌ام‌دی‌بی: ۵.۸
 

اقتباس‌های ساخته‌شده از آثار استیون کینگ معمولا به فیلم‌های ترسناک پرفروش و پرطرفداری تبدیل می‌شوند و غبرستان حیوانات خانگی (املای کلمه قبرستان به‌دلیل نوشته شدن شکل انگلیسی آن به حالت Sematary به‌جای Cematary به این شکل نوشته شده است) هم که البته اولین اقتباس از این رمان استیون کینگ نیست و قبلا هم فیلمی براساس آن ساخته شده است، یکی دیگر از همین آثار است. داستان فیلم در مورد شخصیت دکتر لوییس کرید است که در پی فشار‌های زندگی شهری، تصمیم می‌گیرد همراه‌با همسر و فرزندانش به منطقه روستایی Maine نقل مکان کند. اما پس از آرامش دقایق آغازین فیلم، مرگ گربه آن‌ها و تصمیم خانواده برای دفن کردن وی در قبرستانی در آن نزدیکی باعث آغاز اتفاقات وحشتناکی می‌شود؛ اتفاقاتی که ثابت می‌کنند گاهی مرگ، بهتر از زنده بودن است! هرچند Pet Sematary بهترین اقتباس موجود از رمان‌های استیون کینگ نیست اما بازهم اگر از آن دست طرفداران فیلم‌های ترسناک باشید که از دیدن موجودات از گور برخاسته خسته نمی‌شوند، گزینه مناسبی برای‌تان خواهد بود. 

فیلم Starfish

Starfish

ستاره‌ دریایی

  • کارگردان: ای.تی.وایت
  • بازیگران: ویرجینیا گاردنر، کریستینا مسترسون، اریک بیکرافت
  • امتیاز راتن‌تومیتوز: ۹۱
  • امتیاز آی‌ام‌دی‌بی: ۵.۶

ای.تی.وایت فیلم‌سازی که پیش از استارفیش در زمینه نوشتن یا کارگردانی فیلم‌های کوتاه فعالیت کرده است و استارفیش درواقع اولین فیلم بلند وی به‌حساب می‌آید که از قضا تجربه ترسناکی با حس و حال علمی/تخیلی بسیار خوبی هم شده است. اوبری دختری است که با مرگ صمیمی‌ترین دوستش مواجه شده و پس از شرکت در مراسم درگذشت وی، دچار یاس و ناراحتی شدیدی شده است. از قضا این اتفاق همزمان با تصرف دنیا توسط موجوداتی عجیب و غریب می‌شود که باعث مرگ افراد زیادی می‌شوند و اوبری، یکی از معدود بازماندگان این حادثه است که حال در آپارتمان دوستش به‌نوعی گرفتار شده و کاستی پیدا کرده که روی آن، نوشته شده این کاست می‌تواند جهان را نجات بدهد. اوبری باید سعی کند پیام موجود در این نوار کاست را رمزگشایی کند تا به تاثیر آن روی جهان پی ببرد. ای.تی.وایت فیلمی ساخته که نما‌های معرکه‌ای را به‌تصویر می‌کشد و موسیقی هم نقش پررنگی در اتمسفرسازی آن ایفا می‌کند. جدا از این موجودات فیلم هم به‌شکلی طراحی شده‌اند که بتوانند واقعا آن حس ترس ناشی از روبه‌رو شدن با آن‌ها را به‌خوبی به بیننده منتقل کنند. 

نفرین لیورونا

The Curse of La Llorona

نفرین لیورونا

  • کارگردان: مایکل چاوز
  • بازیگران: لیندا کاردلینی، ریموند کروز، پاتریشیا ولاسکوئز
  • امتیازِ راتن‌تومیتوز: ۲۹
  • امتیازِ آی‌ام‌دی‌بی: ۵.۴

دنیای فیلم‌های Conjuring (احضار) امروزه آنقدر گسترده شده که هر سال شاهد اکران فیلم‌هایی از آن هستیم؛ پس از آثاری مثل Nun در سال ۲۰۱۹ یکی دیگر از آثار این دنیایی سینمای یعنی نفرین لیورونا هم اکران شد. داستان فیلم پس از نمایش فلش‌بکی از مکزیک در سال ۱۶۷۳، به ۳۰۰ سال بعد یعنی ۱۹۷۳ و لس آنجلس می‌رسد؛ جایی که در آن یک فعال اجتماعی پس از بی‌اطلاع ماندن از وضعیت فرزندان یک زن به خانه وی می‌رود و بچه‌ها را محبوس در یک اتاق پیدا می‌کند. فعال مذکور که آنا گارسیا نام دارد بدون توجه به هشدار‌های مادر بچه‌ها، آن‌ها را از اتاق خارج و به پناهگاه کودکان منتقل می‌کند. اما روبه‌رو شدن بچه‌ها با شیطانی به اسم لیورونا، عاقبت خوبی برای آن‌ها رقم نمی‌زند و پس از این اتفاق، لیورونا که ریشه در فولکلور مکزیک دارد، سراغ بچه‌های آنا گارسیا هم می‌رود و نشانه‌ای روی دست آن‌ها به جا می‌گذارد که باعث می‌شود هرکجا که بروند، لیورونا بتواند به‌راحتی آن‌ها را پیدا کند. پس از این اتفاق آنا به‌عنوان آخرین شانسش به سراغ یک کشیش در مکزیک می‌رود که سال‌ها تجربه تحقیق روی موجودات اهریمنی و مقابله با آن‌ها را دارد و نهایتا پس از پذیرفتن درخواست کمک خانواده توسط این کشیش، نبرد آن‌ها با لیورونا آغاز می‌شود؛ نبردی که باعث شده جامپ اسکر‌ها و صحنه‌های ترسناک زیادی در فیلم خلق شوند و تماشای The Curse of La Llorona، بتواند حداقل برای یک شب هم که شده خواب راحت را از مخاطب بگیرد.

فیلم The Perfection

The Perfection

کمال

  • کارگردان: ریچارد شپرد
  • بازیگران: الیسون ویلیامز، لوگان برانینگ، استیون وبر
  • امتیازِ راتن‌تومیتوز: ۷۳
  • امتیازِ آی‌ام‌دی‌بی: ۶.۱

یکی دیگر از فیلم‌های ترسناک اکران‌شده از نتفلیکس که در این فهرست حضور دارد، The Perfection ساخته ریچارد شپرد است. فیلمی که منتقد هالیوود ریپورتر از آن به‌عنوان «اثری خوش‌ساخت و تأثیرگذار که به مرور درگیر‌کننده‌تر هم می‌شود» یاد می‌کند. شارلوت ویلمور یک نوازنده با‌استعداد ویولن‌سل است که به‌دلیل بیماری مادرش مجبور می‌شود مدرسه موسیقی معتبری در بوستون را که در آن مشغول یادگیری است، ترک کند. اما چند سال پس از مرگ مادر، شارلوت دوباره سراغ اساتیدش در این مدرسه می‌رود و پس از سفری همراه‌با آن‌ها به شانگهای، با دختری به اسم لیزی آشنا می‌شود که درواقع جایگزین شارلوت در مدرسه شده است. شارلوت ارتباطی صمیمی با لیزی برقرار می‌کند و به مرور قرص‌هایی به او می‌دهد که تاثیرات بدی روی لیزی می‌گذارند؛ تاثیری مثل ظاهر شدن کرم‌هایی در دست او و اتفاقات وحتشناک دیگری از این دست که سرنوشت خوبی را برای لیزی رقم نمی‌زنند. اما این پایان ماجرا نیست و چیزی که خیلی از منتقدین هم از آن تعریف کرده وجود پیچش‌های داستانی مختلفی در ادامه راه است که The Perfection را به اثری با ارزش تماشای بالا تبدیل کرده‌اند. 

فیلم The Prodigy

The Prodigy

شگفتی

  • کارگردان: نیکولاس مک‌کارتی
  • بازیگران: تیلور شیلینگ، جکسون روبرت اسکات
  • امتیازِ راتن‌تومیتوز: ۴۳
  • امتیازِ آی‌ام‌دی‌بی: ۵.۹

کودکان تسخیر‌شده که کار‌های وحشتناکی انجام می‌دهند، ایده خیلی تازه‌ای در فیلم‌های ترسناک نیست اما نیکولاس مک‌کارتی در فیلم سینمایی The Prodigy همین ایده را به شکل قابل قبولی ارائه و اثر ترسناک خوبی را خلق کرده است. دقیقا در روزی که ادوارد اسکارکا، یک قاتل سریالی در منطقه اوهایو کشته می‌شود، بچه‌ای به اسم مایلز هم به‌دنیا می‌آید؛ بچه‌ای که خیلی سریع‌تر از آنچه که باید قدرت تکلم را به‌دست می‌آورد و از همان سن پایین رفتار‌هایش از هوش بالای او خبر می‌دهند. اما با رسیدن مایلز به هشت سالگی، ورق برمی‌گردد و والدین او کم کم رفتار‌های عجیبی از وی مشاهده می‌کنند؛ از ترساندن و آسیب رساندن به خدمتکارش گرفته تا حمله به یکی از هم کلاسی‌هایش با آچار. کارهایی که البته در مقایسه با نقشه‌های شومی که مایلز یا بهتر است بگوییم آنچه که مایلز را تصرف کرده در سر دارد، بسیار سطحی و ابتدایی هستند. فیلم The Prodigy با بودجه‌ای ۶ میلیون دلاری ساخته شد و درنهایت توانست ۱۹ میلیون دلار فروش داشته باشد. با اینکه شاید با اثری که داستانی اورجینال برای روایت کردن دارد طرف نباشیم، اما ترسی که مک‌کارتی در قالب آن ارائه می‌دهد حداقل برای اینکه چند ساعتی هم آرامش را از شما بگیرد مناسب است و ارزش تماشا کردن را دارد. 

فیلم The Wind

The Wind

باد

  • کارگردان: اما تامی
  • بازیگران: کاتلین جرارد، جولیا گولدنی تلز، اشلی زوکرمن
  • امتیازِ راتن‌تومیتوز: ۸۰
  • امتیازِ آی‌ام‌دی‌بی: ۵.۵

یکی دیگر از فیلم‌های ترسناک موفق ۲۰۱۹، فیلم The Wind است که منتقد کلایدر، از آن به‌عنوان اثری شگفت‌انگیز یاد کرده که مثل یک موجود وحشی خیلی زود پنجه‌هایش را داخل پوست و گوشت مخاطب فرو می‌برد و به تجربه‌ای آزاردهنده تبدیل می‌شود. داستان فیلم در قرن ۱۹ میلادی جریان دارد؛ لیزی زنی است که در منطقه‌ای خالی از جمعیت در آمریکا زندگی می‌کند و همسرش هم به‌دلیل فاصله زیادی که این منطقه از نزدیک‌ترین شهر دارد، مدام در حال مسافرت است. لیزی که زنی قوی است و سختی‌های زندگی در چنین شرایطی عادت کرده، همیشه وجود یک نیروی مرموز و شرور را در محل زندگی‌اش حس می‌کند؛ نیرویی که پس از نقل مکان یک خانواده دیگر به این منطقه و ساکن شدن آن‌ها در خانه‌ای نزدیک خانه لیزی بیشتر هم حس و درنهایت، باعث خلق مجموعه‌ای از اتفاقات وحشتناک می‌شود. The Wind از یک طرف باتوجه‌به جهانی که در آن جریان دارد حس و حالی شبیه به فیلم وسترن را ارائه می‌دهد و از آن مهم‌تر ترس موجود در آن آنقدر تأثیرگذار و عمیق است که «باد» را به اثری لایق تماشا تبدیل کند. 

فیلم Us

Us

ما

  • کارگردان: جردن پیل
  • بازیگران: وینستون دوک، الیزابت ماس، لوپیتا نیانگ
  • امتیازِ راتن‌تومیتوز: ۹۳
  • امتیازِ آی‌ام‌دی‌بی: ۶/۹

مقاله مرتبط

فیلم قبلی جردن پیل یعنی Get Out آنقدر اثر موفقی در ژانر ترس بود که باعث شود حتی بدون توجه به جزییاتی مثل خلاصه داستان یا نمره‌های فیلم هم برای دیدن Us، فیلم جدیدش، مشتاق شویم. اما خب جردن پیل هرچند در این فیلم هم برخی مفاهیم مشترک با ساخته قبلی‌اش را به‌کار برده اما در عین حال آنقدر هم اثر اورجینالی خلق کرده است که به روبه‌رو شدن با موارد جدیدی در آن امیدوار باشیم. Us داستان آدلاید ویلسون را روایت می‌کند که همراه‌با همسر و دو فرزندش، به خانه ساحلی برمی‌گردد که در آن بزرگ شده است. بااین‌حال آدلاید که در گذشته اتفاق بدی را در این مکان تجربه کرده، کم کم حس می‌کند که اتفاق بدی در شرف وقوع است و پس از آن ظاهر شدن چهار فرد با ماسک‌هایی روی صورت، به این حس وی واقعیت می‌بخشند و فیلم به یک روایت از تلاش اعضای خانواده برای بقا تبدیل می‌شود. اما این، پایان کار نیست؛ چرا که فاش شدن هویت افراد ماسک‌دار، اعضای خانواده را حتی با چالش‌های جدیدی  هم روبه‌رو می‌کند و از آن مهم‌تر اینکه جنبه‌های فلسفی خاصی هم به ساخته پیل می‌بخشد که در صورت علاقه داشتن به چنین مواردی، قطعا از تماشای Us لذت خواهید برد. 

فیلم Velvet Buzzsaw

Velvet Buzzsaw

اره‌چرخی مخملی

  • کارگردان: دن گیلروی
  • بازیگران مطرح: جیک جیلینهال، رنه روسو، تونی کوله‌تو
  • امتیازِ راتن‌تومیتوز: ۶۳
  • امتیازِ آی‌ام‌دی‌بی: ۵.۷
 

کارگردان فیلم Nightcrawler، در ساخته جدیدش که جیک جیلینهال در آن به‌عنوان یک منتقد آثار هنری شدیدا از خودراضی به نام مورف وندروالت ایفای نقش کرده، روایتی از یک سری تابلوی نقاشی مرموز و نفرین‌شده ارائه می‌کند که توسط هنرمندی ناشناسی کشیده شده‌اند و از افرادی که از آن‌ها سود تجاری ببرند، انتقام می‌گیرند. شخصیت‌های مختلف فیلم هرکدام به‌نوعی در ارتباط با این تابلو‌های نفرین‌شده قرار می‌گیرند که صرفا تماشای تصویر آن‌ها هم ترسناک و دلهره‌آور است و طبیعتا این ارتباط‌ها خیلی هم به نتیجه خوبی ختم نمی‌شوند و ازاین‌رو در طول فیلم، شاهد مرگ‌های زیادی آن هم به فجیع‌ترین شکل ممکن هستیم. شاید «اره‌چرخی مخملی» خیلی هم فیلم بی‌نقصی نباشد و نتواند تاثیر عمیقی روی مخاطبش بگذارد اما حداقل ارزش یک بار تماشا کردن و حسابی ترسیدن را دارد! این فیلم اولین‌بار در جریان جشنواره ساندنس نمایش داده و یک ماه بعد در اوایل فوریه هم ازطریق نتفلیکس منتشر شد و منتقد سایت RogerEbert.com، از آن به‌عنوان اثری یاد کرده که گاهی ممکن است ناامید‌کننده باشد اما گاهی هم آنقدر ایده‌های بلندپروازانه‌ای دارد که بتوان از تماشای آن‌ها لذت برد. 

برای تهیه این لیست از لیست سایت‌هایی چون Esquire و Vulture استفاده شده است و این مقاله به مرور زمان با اکران فیلم‌های جدید‌تر به‌روزرسانی خواهد شد. نظرات خود را در مورد فیلم‌ها و آثار دیگری که می‌توانستند در این لیست حضور داشته باشند با زومجی در میان بگذارید. 

بهترین فیلم‌های عاشقانه‌ی ایرانی قبل و بعد از انقلاب

۱۹۲ بازديد


در این مطلب قصد داریم فهرست کاملی از فیلم‌های عاشقانه ایرانی در اختیار علاقه‌مندان سینمای ایران قرار دهیم. در بخش اول به معرفی بهترین فیلم‌های عاشقانه ایرانی بعد از انقلاب می‌پردازیم و در ادامه به سینمای رمانتیک ایران قبل از انقلاب خواهم پرداخت.

بهترین فیلم‌های عاشقانه ایرانی بعد از انقلاب

خیلی‌ها شکایت می‌کنند که تنوع ژانر در فیلم‌های ایرانی کم است. اگر قرار باشد بهترین فیلم‌های کمدی یا بهترین فیلم‌های ترسناک ایرانی را انتخاب کنیم کارمان سخت خواهد بود، اما در عوض موقع انتخاب بهترین فیلم‌های عاشقانه ایرانی دستمان باز است.

سینمای ایران به پیروی از ادبیات همیشه به داستان‌های عاشقانه اهمیت داده است. به خصوص اگر در دل داستان‌های رمانتیک می‌توانسته به مشکلات اجتماعی هم اشاره کند.

البته بعد از انقلاب و در دهه‌ی ۶۰ تقریبا سینمای عاشقانه در ایران از بین رفت. تنها فیلم عاشقانه‌ی آن سال‌ها را ممکن است «هامون» داریوش مهرجویی در نظر بگیرند که عشق هامون به مهشید مشهور بود؛ اما واقعیت این است که هامون بیشتر تصویری از طبقه‌ی متوسط روشنفکر بود تا یک داستان عاشقانه‌ی صرف.

اما دهه‌ی هفتاد بهترین دهه برای فیلم‌های عاشقانه ایرانی شد. جامعه‌ی ایرانی پوست انداخته بود و می‌شد از قصه‌های عاشقانه برایش تعریف کرد.

داستان فیلم‌های عاشقانه در سینمای ایران خوشبختانه در دهه‌ی هشتاد هم تداوم پیدا کرد اما در دهه‌ی نود فقط یک سری فیلمساز مستقل با برداشت‌های متفاوت از عشق سراغ ساخت چنین فیلم‌هایی رفتند.

خواستگاری

بهترین فیلم های عاشقانه ایرانی خواستگاری

کارگردان: مهدی فخیم‌زاده
بازیگران: هادی اسلامی، ثریا قاسمی
محصول ۱۳۶۸

یک کمدی رمانتیک بامزه و البته متفاوت در سینمای ایران؛ چون قصه‌ی عاشقانه‌اش بین یک زوج مسن اتفاق می‌افتد.

یک طرف قصه پیرمردی با بازی درخشان هادی اسلامی است که چند فرزند و نوه دارد و همسرش سال‌ها پیش فوت کرده و طرف دیگر زن مسن همسایه است که او هم مدت‌ها پیش شوهرش را از دست داده است.

پیرمرد به زن علاقمند می‌شود و می‌خواهد با از ازدواج کند. بچه‌های مرد به جز یکی از دخترهایش مخالف هستند اما در نهایت راضی می‌شوند. حالا مشکل اصلی پسر غیرتی پیرزن است. مخالفت‌ها آن‌قدر شدید می‌شود که در نهایت پیرمرد و پیرزن مجبور می‌شوند با هم فرار کنند.

عروس

بهترین فیلم های عاشقانه ایرانی عروس

کارگردان: بهروز افخمی
بازیگران:‌ نیکی کریمی، ابوالفضل پورعرب
محصول ۱۳۶۹

این اولین فیلم بعد از انقلاب بود که جرات کرد هم رابطه‌ای عاشقانه را به تصویر بکشد و هم از بازیگرانش ستاره‌های جذابی روی پرده بسازد.

فیلم داستان پسری به نام حمید است که از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده اما بی‌کار است و عاشق دختر متمولی به نام مهین می‌شود.

پدر مهین با ازدواج آن‌ها به دلیل بی‌پولی حمید مخالف است اما حمید به عشق مهین سعی می‌کند از هر راهی شده پولدار شود و وارد کار قاچاق دارو می‌شود.

وقتی وضع مالی وحید خوب می‌شود پدر مهین با ازدواج آن‌ها موافقت می‌کند. آن‌ها برای ماه عسل به شمال می‌روند اما در راه حمید با یک زن تصادف می‌کند و حاضر نمی‌شود در صحنه‌ی تصادف بماند و علی‌رغم مخالف مهین فرار می‌کند. مهین تصمیم می‌گیرد خودش به زن کمک کند و در این حین متوجه راز حمید هم می‌شود.

عروس فیلمی بود که مرتضی آوینی هم به آن علاقه داشت. علی‌رغم این که به دلیل چهره‌ی جوان‌پسندش در دهه‌ی شصت ممکن بود با مشکل مواجه شود حمایت آوینی از فیلم کمک بزرگی بود.

لیلا

لیلا

کارگردان: داریوش مهرجویی
بازیگران: لیلا حاتمی، علی مصفا، جمیله شیخی
محصول ۱۳۷۵

این فیلم عاشقانه یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران است.

فیلم با صدای قهرمان فیلم یعنی لیلا به عنوان راوی همراه است. لیلا تعریف می‌کند که چطور سال‌های قبل در مراسم شله‌زرد پزون با رضا، دوست برادرش آشنا و به هم علاقه‌مند می‌شوند و با یکدیگر ازدواج می‌کنند.

لیلا و رضا زندگی خوبی دارند و عاشقانه به یکدیگر علاقه‌مند هستند. رضا تک‌پسر خانواده‌ است و مادرش می‌خواهد زودتر بچه‌دار شوند تا اسم و رسم خانوادگی ادامه پیدا کند. اما آزمایش‌ها نشان می‌دهند که لیلا نازاست.

رضا می‌گوید از زندگی‌اشان همینطور که هست راضی است اما مادر رضا به لیلا فشار می‌آورد که اجازه بدهد او همسر دیگری اختیار کند تا برایش بچه بیاورد.

فیلم به لحاظ کارگردانی یکی از استیلیزه‌ترین کارهای مهرجویی است که معمولا در کارگردانی آثارش کمی شلختگی دارد.

«لیلا» شاید مهم‌ترین فیلم سینمای ایران در به تصویر کشیدن پیچیدگی‌های یک کاراکتر زن باشد.

درخت گلابی

بهترین فیلم های عاشقانه ایرانی درخت گلابی

کارگردان: داریوش مهرجویی
بازیگران: گلشیفته فراهانی، همایون ارشادی
محصول ۱۳۷۶

اقتباس مهرجویی از یکی از داستان‌های کتاب «جایی دیگر»، مجموعه داستان‌های کوتاه گلی ترقی، یکی از بهترین فیلم‌های سینمای ایران و فیلم‌های عاشقانه است.

محمود نویسنده‌ای است که کتابش نیمه‌کاره مانده و به نظر می‌رسد به لحاظ ذهنی نمی‌تواند آن را به پایان برساند. او به باغ پدری‌اش برمی‌گردد.

در باغ یک درخت گلابی وجود دارد که محمود با آن خاطره‌های زیادی دارد، اما امسال درخت گلابی  بار نداده است. محمود یاد خاطرات نوجوانی‌اش با میم دختر یکی از اقوام می‌افتد که دوستش داشته.

میم از محمود بزرگ‌تر بوده ولی هر دو عاشق ادبیات بوده‌اند و در باغ با هم نمایش اجرا می‌کرده‌اند. اما فعالیت‌های سیاسی محمود بین او و میم فاصله می‌اندازد.

درخت گلابی فیلمی بود که گلشیفته فراهانی را به سینمای ایران هدیه داد.

قرمز

قرمز

کارگردان: فریدون جیرانی
بازیگران: هدیه تهرانی، محمدرضا فروتن
محصول ۱۳۷۷

اول فیلم زنی را می‌بینیم که با پای برهنه از نرده‌ی وسط خیابان آن طرف می‌پرد. زن صورتش زخمی است. این حضور جنجالی هدیه تهرانی در نقش هستی در فیلم «قرمز» فریدون جیرانی بود.

هستی زنی است که از ازدواج سابقش یک دختر دارد. او با جوان ثروتمندی به نام ناصر ملک ازدواج کرده که دچار بیماری روانی شک است و دائم به همسرش مشکوک می‌شود.

هستی پرستار است و ناصر چند بار به بهانه‌ی رابطه‌ی هستی با پزشک‌های دیگر در محل کار او آبروریزی به راه انداخته و او را کتک زده است.

هستی برای حفظ زندگی به توصیه‌ی بقیه از پرستاری دست می‌کشد اما باز هم شک‌های ناصر و آزارهای او ادامه دارد.

در نهایت هستی با این که به نظر می‌رسد ناصر دیوانه‌وار عاشق اوست از ناصر جدا می‌شود. اما شبی ناصر برمی‌گردد و دختر هستی را به خانه‌ی پدری‌اش می‌برد.

شوکران

شوکران

کارگردان: بهروز افخمی
بازیگران: هدیه تهرانی، فریبرز عرب‌نیا
محصول ۱۳۷۹

محمود بصیرت دوستی دارد که قرار است معاون وزیر بشود. محمود دست راست این دوستش است. روزی با او تماس می‌گیرند که در تهران رفیقش تصادف کرده. محمود خودش را از شهرستان به بیمارستان تهران می‌رساند و در آنجا با سیما آشنا می‌شود که پرستار است.

سیما زنی مستقل است و برای محمود که همسرش و خودش مذهبی هستند زن جالبی به نظر می‌رسد و کنجکاوی او را برمی‌انگیزد. محمود با سیما وارد رابطه می‌شود و البته طبق عقایدش او را صیغه می‌کند.

سیما رفته رفته به محمود علاقه پیدا می‌کند و حتی لباس پوشیدنش را تغییر می‌دهد و چادر سرش می‌کند. اما محمود که به فکر پیشرفت در کارخانه است و به نظرش این رابطه به او ضربه خواهد زد می‌خواهد با سیما قطع ارتباط کند.

«شوکران» هم یکی از فیلم‌های جریان‌ساز سینمای ایران بود که البته جنجال‌های زیادی هم سر آن به پا شد؛ از اعتراض پرستاران به شیوه‌ی تصویر شدن پرستار در این فیلم تا گروه‌های اصولگرایی که به فیلم حمله کردند.

شام آخر

شام آخر

کارگردان: فریدون جیرانی
بازیگران: کتایون ریاحی، محمدرضا گلزار، هانیه توسلی
محصول ۱۳۸۰

فریدون جیرانی فیلم بحث‌برانگیز «شام آخر» را درباره‌ی یک مثلث عاشقانه بین مادر، دختر و یک پسر جوان ساخت.

میهن مشرقی استاد دانشگاه است و با وساطت دخترش ستاره پس از سال‌ها زندگی از همسرش جدا می‌شود. میهن با ستاره دخترش و دایه‌ی خودش به نام آفاق زندگی می‌کند.

ستاره سر کلاس‌های درس مادرش به پسری به نام مانی علاقمند می‌شود. ستاره هر کاری برای جلب توجه مانی می‌کند اما از بخت بد مانی عاشق میهن شده است.

میهن اول کار به دلیل تفاوت سنی به ابراز عشق پسر بها نمی‌دهد و از علاقه‌ی دخترش به او هم بی‌خبر است، اما در نهایت او هم به مانی علاقه پیدا می‌کند.

شوهر سابق میهن باعث اخراج او از دانشکده می‌شود. میهن و مانی در شرایطی که ستاره به شدت مخالف است با هم ازدواج می‌کنند.

در ماه عسل هستند که ستاره با رفتاری عجیب و غریب سر می‌رسد.

شام آخر یکی از آن فیلم‌های فریدون جیرانی است که در سبک مورد علاقه‌ی او ساخته شده؛ شبیه پاورقی‌های صفحات حوادث روزنامه‌ها. در این فیلم به جز گلزار که چنگی به دل نمی‌زند کتایون ریاحی و هانیه توسلی بازی دلچسبی دارند.

اشک سرما

بهترین فیلم های عاشقانه ایرانی اشک سرما

کارگردان: عزیزالله حمیدنژاد
بازیگران: گلشیفته فراهانی، پارسا پیروزفر
محصول ۱۳۸۲

یک سرباز با بازی پارسا پیروزفر به کردستان اعزام می‌شود تا منطقه‌ای را از مین‌ها پاک کند. شرایط خطرناک است چون کردهای کموله به شدت مشغول فعالیت هستند.

سرباز کارش را موفقیت‌آ‌میز انجام می‌دهد و در نتیجه نیروهای کموله یکی از اعضایشان به نام روناک را می‌فرستند تا او را بکشد.

وقتی روناک در تعقیب سرباز است بوران شدیدی رخ می‌دهد. روناک گیر می‌افتد و سرباز نجاتش می‌دهد. آن‌ها در یک غار با هم پناه می‌گیرند و علاقه‌ای بینشان به وجود می‌آید.

فیلم عزیزالله حمیدنژاد به دلیل نگاه انسانی و عاشقانه‌اش در دل یک فیلم جنگی مورد توجه قرار گرفت و طرفدار پیدا کرد.

شب‌های روشن

شب های روشن

کارگردان: فرزاد موتمن
بازیگران: هانیه توسلی، مهدی احمدی
محصول ۱۳۸۲

اقتباس آزاد سعید عقیقی از کتاب «شب‌های روشن» یا «شب‌های سپید» فیودور داستایفسکی یکی از عاشقانه‌های دوست‌داشتنی سینمای ایران را رقم زد و البته فرزاد موتمن را هم به عنوان یک کارگردان خوب و متفاوت به سینمای ایران معرفی کرد.

استفاده‌ی موتمن از جامپ‌کات‌های متعدد که باعث فاصله‌گذاری میان تماشاگر و کاراکترهای فیلم می‌شد در سینمای ایران کار بدیعی بود.

فیلم داستان دختری است که شبی از مزاحمت دیگران به یک استاد دانشگاه منزوی پناه می‌برد. استاد اول به دخترک اعتماد ندارد، اما کمی بعد دختر از قرار عاشقانه‌اش می‌گوید که باید سه شب راس ساعت یازده منتظر مردی شود که دوستش دارد.

استاد که ایمان راسخ دخترک به عشق را می‌بیند کم‌کم به او علاقه پیدا می‌کند و پیله‌ی تنهایی و کتاب‌هایش را می‌شکند.

سنتوری

سنتوری

کارگردان: داریوش مهرجویی
بازیگران: بهرام رادان، گلشیفته فراهانی
محصول ۱۳۸۵

افسوس که این فیلم دلنشین داریوش مهرجویی رنگ پرده‌ی سینما را به خودش ندید. فیلمی درباره‌ی رابطه‌ی عاشقانه‌ی علی و هانیه و رابطه‌ی عاشقانه‌ی علی با سازش.

علی، معروف به علی سنتوری، خانواده‌ی مذهبی بسته‌ اما ثروتمندی دارد که با ساز زدن او مخالف هستند. اما آنطور که خود علی می‌گوید ساز، ذهنش را باز می‌کند.

علی عاشق دختری به نام هانیه می‌شود که شیفته‌ی ساز زدن علی است و با هم ازدواج می‌کنند.

علی مدتی بعد معتاد و هانیه نسبت به او سرد می‌شود و با مرد دیگری ترکش می‌کند. علی از رفتن هانیه حالش خراب‌تر می‌شود و کارش به آوارگی می‌کشد.

صدای سنتور اردوان کامکار، صدای محسن چاوشی و بازی بهرام رادان مثلث درخشان فیلم «سنتوری» را تشکیل دادند.

چیزهایی هست که نمی‌دانی

چیزهایی هست که نمیدانی

کارگردان: فردین صاحب‌الزمانی
بازیگران: علی مصفا، لیلا حاتمی، مهتاب کرامتی
محصول ۱۳۸۹

«چیزهایی هست که نمی‌دانی» از آن فیلم‌هایی است که زمان اکرانش کمتر قدر دید اما حالا تبدیل به یک فیلم کالت شده.

داستان فیلم درباره‌ی یک راننده آژانس به نام علی است که کمتر با مسافرانش ارتباط برقرار می‌کند. او آدم کم حرفی است و یک بار زمان دانشگاه عاشق زنی شده بوده اما آنقدر سکوت کرده که در نهایت زن با مرد دیگری ازدواج کرده است.

یک شب زنی سوار ماشین او می‌شود و کم‌کم بین آن‌ها رابطه‌ای به وجود می‌آید. علی برای او از زندگی‌اش می‌گوید و زن البته مرموزتر است.

اسم فیلم از دیالوگی بین علی و زن آمده که این دیالوگ برای طرفداران فیلم خیلی مشهور است.

علی: خلاصه رفتیم کافه‌ی دنیس، فرید شروع کرد به هیپنوتیزم کردن تا این که نوبت رسید به من. منو خواب کرد و بچه‌ها شروع کردن به سوال کردن. همشون پیله کرده بودن که کیو دوست داری؟ منم هیچی نمی‌گفتم. تا این که خود سیما گفت علی یه چیزی بگو! مهم نیست چی باشه یه چیزی بگو. منم هیچی نگفتم! گفت اصلا یه چیز بی‌ربط بگو، بگو یه چیزهایی هست که تو نمی دونی.

خانم دکتر: گفتی؟

علی: نه! هیچی نگفتم. اینقدر هیچی نگفتم تا همه حوصلشون سر رفت… از خواب بیدارم کردن.

خانم دکتر: حوصله‌ی سیما هم سر رفته بود؟

علی: لابد. شش ماه نکشید با محمود چاخان ازدواج کرد.

خانم دکتر: لابد کلی هم حالت گرفته شد، نه؟ خب انتظار معجزه داشتی؟

علی: حالا کی گفته من منتظر معجزه‌ام؟ می‌دونی امروز دفعه‌ی دومه اینو می‌شنوم؟

خانم دکتر: خب پس یه کاری می‌کردی.

علی: اصلا تو اگه بودی چی‌کار می‌کردی؟

خانم دکتر: من که صاف بهش می‌گفتم.

علی: صاف بهش می‌گفتی؟

خانم دکتر: خب آره. مگه چیز عجیبیه ؟ خب تلفنی بهش می‌گفتم.

علی: تلفنی هم نمی‌تونستی بگی.

خانم دکتر: چرا. بیا. الو. سلام. می‌خواستم یکم باهات حرف بزنم. می‌خواستم از خودم برات بگم. یعنی راستش می‌خواستم بگم اون شب ولی نشد. شاید حالا یه وقت دیگه. شاید اصلا دیگه پیش نیاد. به هر حال می‌خواستم بگم که…

علی: دیدی نمیشه !

خانم دکتر: می‌خواستم بگم یه چیزهایی هست که نمی‌دونی.

عصبانی نیستم

عصبانی نیستم بهترین فیلم های عاشقانه ایرانی

کارگردان: رضا درمیشیان
بازیگران: نوید محمدزاده، باران کوثری
محصول ۱۳۹۲

اگر «نفس عمیق» فیلم نمونه‌ای برای جوانان دهه‌ی هشتاد بود، «عصبانی نیستم» رضا درمیشیان را می‌توان نماینده‌ی نسل جوان دهه‌ی نود دانست. فیلمی که شیوه‌ی فیلمبرداری دوربین روی دست و مدل جمع‌وجور پروژه‌اش با محتوای چریکی آن و قهرمانش به شدت سازگار است.

نوید در فعالیت‌های سیاسی سال ۸۸ از دانشگاه اخراج شده و حالا دانشجوی ستاره‌دار است. او به یکی از همکلاسی‌هایش به نام ستاره علاقه دارد. پدر ستاره مرد متمولی است و حاضر نیست دخترش را به نوید بی‌کار بدهد.

نوید و ستاره عمیقا یکدیگر را دوست دارند. کم کم نوید دچار فروپاشی عصبی می‌شود و دست به کاری می‌زند که نتیجه‌ی دردناکی برای همه دارد.

این فیلم دچار جنجال‌های زیادی شد و سرانجام پس از ۶-۷ سال در انتظار اکران بودن با یک سری اصلاحیه‌ی کوتاه به نمایش درآمد.

در دنیای تو ساعت چند است؟

در دنیای تو ساعت چند است

کارگردان: صفی یزدانیان
بازیگران: لیلا حاتمی، علی مصفا، زری خوشکام
محصول ۱۳۹۳

صفی یزدانیان را علاقه‌مندان سینما به عنوان منتقدی خوش سلیقه می‌شناسند. «در دنیای تو ساعت چند است؟» اولین فیلم بلند صفی یزدانیان بود. فیلمی با بافت بصری تحسین برانگیز که در آن صفی یزدانیان به هنرهای دیگر به خصوص نقاشی‌های امپرسیونیستی ارجاع داده بود.

فیلم داستان دختری به نام گلی است که بعد از مدت‌ها از فرانسه به زادگاهش رشت برمی‌گردد. آنجا با پسری به نام فرهاد ملاقات می‌کند که از زمان مدرسه عاشق او بوده.

فرهاد در این مدت به مادر گلی نزدیک می‌شود و خلاصه همه‌جا گلی را تعقیب می‌کند. زندگی او گلی است.

در نهایت با تلاش زیاد فرهاد بالاخره گلی او را می‌بیند. اصلا کل فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» بر مبنای زیبایی‌شناختی نقاشی‌های امپرسیونیستی شکل گرفته.

نکته‌ی فیلم بسط و گسترش قصه‌اش نیست. اینجا فقط لحظه‌های عاشقانه کاراکترهای اصلی ثبت می‌شود.

رنگ و نور دو المان مهم فیلم یزدانیان است که قاب‌های فیلم را غنی و چشم‌نواز کرده‌اند. یعنی باز هم به سنت نقاشی‌های امپرسیونیست حتی در ثبت لحظه‌ها هم بیشتر از واقع‌گرایی به چشم‌نوازی و غنای بصری دقت شده است.

بازار سنتی رشت به این تر و تمیزی نیست؛ با رنگ‌هایی که انگار زنده‌تر و تندتر از حالت طبیعی‌اشان هستند و مکمل شیرینی تصویر، آن دو گربه‌ای که از بالای دیوار سرک می‌کشند. اما برای ثبت این قاب همه چیز مهیا شده تا آن لحظه حالت کمال پیدا کند.

این که دوستداران فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» به جو و اتمسفر فیلم اشاره می‌کنند دقیقا تحت‌تاثیر همین جلوه‌ی بصری آن است.

بهترین فیلم‌های عاشقانه ایرانی قبل از انقلاب

قبل از انقلاب فیلم‌های عاشقانه ایرانی بیشتر به سمت پاورقی‌های عامه‌پسند روزنامه‌ها می‌رفتند. رقیب‌های عشقی و مردان بد در یک طرف ماجرا و مردان خوب در طرف دیگر قصه و زن‌های ساده‌دل و یک سری عناصر دیگر پای ثابت فیلم‌های عاشقانه ایرانی بود.

در دهه‌ی پنجاه سینمای عاشقانه ایران هم پوست انداخت و مدرن‌تر شد؛ از زاویه‌های دیگری به عشق نگاه کردند و حتی فیلمسازانی مثل بهرام بیضایی هم قصه‌های عاشقانه را در فیلم‌هایشان به تصویر کشیدند.

داش آکل

کارگردان: مسعود کیمیایی
محصول ۱۳۵۰

این فیلم اقتباس از داستان «داش آکل» از کتاب «سه قطره خون» صادق هدایت است.

داش آکل از اهالی شیراز و مرام و مردانگی او نقل محافل است. یکی از افراد مومن شیراز که در سفر با داش آکل همراه بوده وصیت می‌کند که بعد از مرگش داش آکل مامور رسیدگی به میراثش باشد. او دختری هم به نام مرجان دارد. دختر سنش کم است اما داش آکل عاشقش می‌شود.

داش آکل به دلیل تفاوت سنی، ازدواجش با دخترک را منافی مردانگی می‌داند و ترتیب عروسی او را با شخص دیگری می‌دهد.

کاکا رستم دشمن داش آکل است که دائم در غیاب او رجزخوانی می‌کند. شب عروسی مرجان، کاکا رستم با داش آکل درگیر می‌شود.

دشنه

کارگردان: فریدون گله
محصول ۱۳۵۱

یکی از فیلم‌های شاخص فریدون گله که بهروز وثوقی در آن بازی درخشانی دارد. او نقش عباس را بازی می‌کند که به عباس چاخان معروف است؛ چون دائم دروغ به هم می‌بافد.

عباس چاخان لکنت زبان دارد. او شبی با بنفشه آشنا می‌شود که در یک محله‌ی بدنام کار و زندگی می‌کند. آرزوی بنفشه این است که از آن محله خلاص شود و برای خودش یک چهاردیواری داشته باشد.

عباس اول ادای آدم‌های پولدار را درمی‌آورد و بنفشه هم باور می‌کند که او می‌تواند نجاتش بدهد. اما وقتی عباس به خاطر بدهی به زندان می‌افتد بنفشه از ممد دشنه پول قرض می‌کند تا او را آزاد کند؛ چون به او علاقه پیدا کرده است.

ممد دشنه نمی‌خواهد بنفشه از آن محله برود و در نتیجه بین او و عباس چاخان درگیری خونینی رخ می‌دهد.

رگبار

کارگردان: بهرام بیضایی
محصول ۱۳۵۱

این اولین فیلم بهرام بیضایی کارگردان بزرگ سینمای ایران است. البته فیلم رگبار در زمان خودش به لحاظ تجاری موفق نبود اما منتقدان آن را بسیار پسندیدند.

فیلم داستان یک معلم به نام آقای حکمتی است که در جنوب شهر معلم مدرسه می‌شود. آن هم مدرسه‌ای که در آن بچه‌های گردن کلفت کم نیستند. او همان اول کار یکی از آن بچه‌ها را از کلاس بیرون می‌کند.

عاطفه خواهر آن شاگرد مدرسه‌ای برای اعتراض پیش آقای حکمتی می‌رود و آقای حکمتی به او دل می‌بندد. اما قصاب محل به نام رحیم هم عاطفه را دوست دارد. از طرف دیگر مدیر مدرسه هم تمایل دارد حکمتی با دختر او ازدواج کند.

رابطه‌ی حکمتی و عاطفه علی‌رغم همه‌ی کارشکنی‌ها محکمتر می‌شود، اما حکم انتقال حکمتی می‌رسد.

شب غریبان

کارگردان: محمد دلجو
محصول ۱۳۵۴

فرزان دلجو، شهرام شب‌پره و فائقه آتشین بازیگران این فیلم هستند.

از اواسط دهه‌ی پنجاه، فرزان دلجو تبدیل به جوان اول سینمای ایران شد. او با چهره‌ای ظریف، شبیه بهروز وثوقی یا جوان‌ اول‌های پیش از آن نبود. فرزان دلجو متخصص بازی در فیلم‌های تین‌ایجری بود که «شب غریبان» هم یکی از آن فیلم‌هاست.

سیامک یک کیف‌قاپ و دزد خرده‌پاست که یک روز در اتوبوس کیف مردی را می‌زند. اما دختری به نام رضا روی دستش بلند می‌شود و کیف را از سیامک می‌دزدد.

سیامک بالاخره رضا را پیدا می‌کند که مریض است. او را به خانه‌ی مشترک خودش و دوستش نقی می‌برد و رابطه‌ی عاطفی بین رضا و سیامک شکل می‌گیرد.

آن‌ها سراغ موسیو می‌روند که تخصصش باز کردن گاو صندوق است و از یک بانک دزدی می‌کنند. اما عباس خالکوب که قبلا سیامک برای او کار می‌کرده آن‌ها را زیر نظر دارد.

همسفر

کارگردان: مسعود اسداللهی
محصول ۱۳۵۴

عاطفه عاشق مرد جوانی است که از او سوءاستفاده کرده ولی حاضر به ازدواج با او نشده است. او از دست پدرش فرار می‌کند و سراغ مرد می‌رود اما مرد از او در شرایط نامناسبی عکس می‌گیرد و تهدیدش می‌کند.

علی که به واسطه‌ی دزدی دایی‌اش رستم از خانه‌ی عاطفه پایش به آنجا باز شده از طرف پدر عاطفه ماموریت پیدا می‌کند که او را پیدا کند و به خانه بیاورد تا با عقد عاطفه با کسی که پدرش پیدا می‌کند از آبروریزی جلوگیری کنند.

در مسیر راه شمال به تهران علی و عاطفه به یکدیگر علاقه‌مند می‌شوند. این یکی از مهم‌ترین فیلم‌های فرهنگ عامه در دهه‌ی پنجاه است که تاثیر آن حتی تا سریال «پایتخت ۶» در نوروز ۹۹ هم روی خاطرات مردم باقی مانده بود.

نازنین

کارگردان: علیرضا داوودنژاد
محصول ۱۳۵۴

نیر دختر یتیمی است که با عمه‌ی پیرش در شمال کشور زندگی می‌کند. او از مردی که دوستش دارد باردار می‌شود و برای پیدا کردن او که سرباز است به تهران می‌آید. اما مرد به او اصرار می‌کند که سقط جنین کند.

در تهران سراغ دوست مرد می‌روند که او هم اوضاع درستی ندارد و کلاف رابطه‌ی دختر و مرد پیچیده‌ می‌شود. دوست مرد اصرار دارد که آن‌ها بچه را نگه دارند.

ماه عسل

کارگردان: فریدون گله
محصول ۱۳۵۵

رضا و مادرش ماه‌بانو با خان‌بابا و خانواده‌اش زندگی می‌کنند. رضا پدرش را نمی‌شناسد و گمان می‌کند که او مدت‌ها پیش مرده و مادرش هم خدمتکار معتمد خانواده‌ی خان‌باباست.

رضا با پسر خانواده، چنگیز رفاقت نزدیکی دارد و همیشه با مینو خواهر او کل‌کل می‌کنند. اما بعد از مدتی رضا و مینو عاشق یکدیگر می‌شوند.

خان‌بابا به شدت با این وصلت مخالف است. خان‌بابا می‌خواهد برای مینو نامزد دیگری دست و پا کند اما نامزد جدید خودش با ازدواج مینو و رضا موافق است.

مینو و رضا فرار می‌کنند و به ویلای خان‌بابا در شمال می‌روند. این وسط چیزهای دیگری هم از رابطه‌ی خان‌بابا و رضا دستگیرمان می‌شود.

این هم یکی از آن فیلم‌های دوست‌داشتنی فریدون گله است که هنوز بعد از سال‌ها یک فیلم دیدنی به شمار می‌رود.

غزل

کارگردان: مسعود کیمیایی
محصول ۱۳۵۵

این فیلم مسعود کیمیایی برخلاف دیگر آثارش چندان طرفدار ندارد. شاید چون فضای آن با بیشتر کارهای کیمیایی متفاوت است.

فیلم غزل داستان دو برادر به نام‌های حجت و زین‌العابدین است که جنگلبان هستند و روزی متوجه می‌شوند که چند نفر مخفیانه درخت‌های جنگل را قطع می‌کنند.

حجت در جست‌وجوی آن‌ها در جنگل با زنی به نام غزل روبه‌رو می‌شود و او را به کلبه‌ی خودشان می‌آورد.

هر دو برادر عاشق غزل می‌شوند و از آنجایی که دو برادر به هم وابسته هستند تصمیم می‌گیرند که این وسط غزل را از میان بردارند.

فریاد زیر آب

کارگردان: سیروس الوند
محصول ۱۳۵۶

عزت که نقش او را داریوش، خواننده‌ی محبوب آن سال‌ها، بازی می‌کند، جوانی بی‌کار است که با پدرش مشکل دارد. او بر سر کار و آینده‌اش با پدرش دعوا و خانه را ترک کرده است.

عزت شب‌ها را در یک تعمیرگاه ماشین می‌گذراند و روزها هم دله‌دزدی می‌کند. رفیق صمیمی او مرتضی به خواهر عزت علاقه دارد. عزت هم عاشق دختری به نام آذر شده که او را از دور دیده و تعقیبش می‌کند.

به نظر می‌رسد آذر زن متمولی باشد اما واقعیت اینجاست که در زندگی آذر گره‌های زیادی وجود دارد. عزت وقتی متوجه آن گره‌ها می‌شود می‌خواهد به او کمک کند.

در امتداد شب

کارگردان: پرویز صیاد
محصول ۱۳۵۶

فیلمی که بهمن فرمان‌آرا تهیه‌کننده‌اش بود و در زمان خودش انقلابی در سینمای ایران به پا کرد. فیلم ماجرای زن خواننده‌ای به نام پروانه است که از همسرش جدا شده و حالا با مردی متاهل رابطه دارد.

پروانه از طرف یکی از طرفدارانش که پسری جوان است دائم تعقیب می‌شود و نامه‌هایی دریافت می‌کند. بابک آنقدر سماجت به خرج می‌دهد که بالاخره پروانه او را می‌بیند و کم‌کم از او خوشش می‌آید.

آن‌ها رابطه‌ای را با هم شروع می‌کنند تا این که پروانه توسط مادر بابک مطلع می‌شود که بابک سرطان خون دارد و چیزی از عمرش باقی نمانده.

پروانه تصمیم می‌گیرد بابک را برای معالجه به خارج از ایران ببرد.

سوته دلان

کارگردان: علی حاتمی
محصول ۱۳۵۶

دو برادر ناتنی عضو یک خانواده‌ی قدیمی بزرگ و معتبر در تهران به نام ظروفچی هستند. حبیب برادر بزرگتر با بازی جمشید مشایخی بزرگ خانواده است و دیگری مجید با بازی بهروز وثوقی دچار اختلالات فیزیکی و ذهنی است.

مجید در مغازه‌ی کرایه‌ی ظروف برادرش کار می‌کند و عاشق عکس دختری است که در ویترین عکاسخانه دیده. داداش حبیبش او را به امامزاده داوود می‌برد تا شاید شفا پیدا کند.

مجید دوباره عاشق یکی دیگر می‌شود. حبیب به توصیه‌ی یکی از دوستانش به زنی پول می‌دهد تا مدتی با او معاشرت کند شاید مجید حالش بهتر شود.

مجید عاشق زن می‌شود اما نمی‌داند که او زن نجیبی نیست و همین هم باعث خشم حبیب و بد شدن حال مجید می‌شود.

بوی گندم

کارگردان: امیر مجاهد
محصول ۱۳۵۶

این مهم‌ترین همکاری فرزان دلجو با آیلین ویگن جلوی دوربین است که در چند فیلم همبازی شده‌اند. داستان سه دوست آس و پاس به نام‌های سیامک، اسی و تقی که نقش یکی را فرزان دلجو، دیگری را شهرام شب‌پره و سومی را ابراهیم حامدی بازی می‌کند.

سیامک با گندم آشنا می‌شود که خدمتکار یک هنرستان دخترانه است. اول کار هر دو خودشان را آدم‌های ثروتمندی جا می‌زنند اما بعد که نقشه لو می‌رود متوجه می‌شوند که به هم علاقه دارند.

گندم مشکل قلبی دارد و باید برای معالجه به اروپا برود. سیامک تصمیم می‌گیرد که از طریق توزیع مواد مخدر پولی به دست بیاورد و گندم را به خارج بفرستد، اما مردی که سیامک برایش کار می‌کند گندم را می‌شناسد و او را تهدید می‌کند. اوضاع به هم می‌ریزد.

بن بست

کارگردان: پرویز صیاد
محصول ۱۳۵۷

قهرمان فیلم دختر جوانی است که تا پایان فیلم اسمی ندارد و مری آپیک نقشش را بازی می‌کند. دختر با مادرش تنها در خانه‌ است و از حرف‌هایشان پیداست که برادری هم دارد.

یک مرد جوان با ظاهری متشخص مدتی است که سر کوچه‌ی آن‌ها می‌ایستد. دختر گمان می‌کند که مرد عاشقش شده و کم‌کم خودش هم عشق مرد را در سر می‌پروراند.

یک‌بار همکلام می‌شوند و به نظر دختر او مرد کتاب‌خوانده‌ی فهمیده‌ای است. دختر شروع می‌کند به خواندن کتاب‌های فاوست تا بتواند نظر مرد را جلب کند. این وسط با دوستش سوری هم مشورت می‌کند که چطور باید دل مرد را به دست بیاورد.

برادر دخترک روزی به خانه می‌آید. روزی که دختر تصور می‌کند مرد برای خواستگاری‌اش آمده معلوم می‌شود که او مامور ساواک بوده و می‌خواهد برادر دختر را دستگیر کند.

مرد برادر دختر را می‌برد. دختر در را می‌بندد و دوربین روی صورت مبهوت او زوم می‌کند و صدای شاملو می‌آید که: آی عشق! آی عشق! رنگ آبی چهره‌ات پیدا نیست.

این فیلم بر اساس داستان کوتاهی از آنتوان چخوف به نام «نقل از دفتر خاطرات یک دوشیزه» ساخته شده است.

منبع دیجی کالا

توضیحات جالب جیمز منگولد در مورد رازهای موفقیت فیلم لوگان

۱۷۶ بازديد


جیمز منگولد در سال ۲۰۱۷ میلادی با فیلم Logan (لوگان)، ولورینِ هیو جکمن را رستگار کرد. حالا او با افشای برخی از رازهای موفقیت اثر، رابطه‌ی خاص خود به‌عنوان یک فیلم‌ساز با آثار کامیک‌بوکی را شرح داده است.

استیون مرچنت، پاتریک استوارت و صد البته دافنه کین با «لوگان» فرصت قابل توجهی برای جلب نظرها داشتند؛ فیلمی که خود کارگردان آن می‌گوید ارتباط پیچیده‌ای با سینمای ابرقهرمانی دارد و شاید موقع آفرینش دقایقش بیشتر از هر مورد دیگر می‌خواست روی ارائه‌ی درست لحظه‌ی پایانی ولورین/لوگانِ به‌خصوصی تمرکز داشته باشد که هیو جکمن سال‌ها توانست او را به تصویر بکشد. برای درک ابتدایی موفقیت او در انجام این کار هم تنها می‌توان به دو فیلم X-Men اخیر نگاه کرد که کلاس درس فاجعه‌آفرینی در سینمای ابرقهرمانی هستند. به بیان واضح‌تر «لوگان» نه متعلق به مجموعه‌ی کاملا موفق و درخشانی بود و نه از همان ابتدا استودیو می‌توانست به موفقیت آن مطمئن شود. بالاخره حتی امروز هم فیلم‌های ابرقهرمانی به‌سادگی اجازه‌ی اکران با درجه‌ی سنی بزرگ‌سال را دریافت نمی‌کنند؛ مخصوصا وقتی نه چه در ظاهر و چه در باطن کمدی که کاملا جدی و به‌معنی واقعی کلمه تلخ باشند. با همه‌ی این‌ها «لوگان» با بودجه‌ی حدودا ۹۷ تا ۱۲۷ میلیون دلاری خلق شد، با ۶۱۹ میلیون دلار فروش جهانی به خوبی سودآوری کرد و از همه مهم‌تر توانست مخاطب‌های حرفه‌ای و کارشناس‌های زیادی را نیز واقعا به رضایت از خویش برساند.

دوران خانه‌نشینی‌های اجباری و اختیاری به خاطر مواجهه‌ی جهان با خطر همه‌گیری ویروس کرونا/کووید 19 آسیب‌های زیادی به اهالی هنر هفتم وارد ساخته است؛ سریال‌ها و فیلم‌های در دست تولید گوناگون باید هفته‌ها برای ادامه یافتن مراحل ساخت انتظار بکشند، بسیاری از آثار سینمایی آماده‌ی اکران روزها و حتی ماه‌ها تأخیر را پذیرفتند و سالن‌های پخش و بسیاری از مشاغل سینمایی در خطر مالی جدی قرار دارند.

بااین‌حال شرایط امروز هم مثل اکثر سکه‌ها دو رو دارد و باعث شد برخی کارگردان‌ها به روش‌های مختلف مشغول تماشای فیلم‌های خود و ارائه‌ی اطلاعات جالب درباره‌ی آن‌ها به تماشاگر شوند. اصلا خبر عرضه‌ی فیلم Zack Snyder's Justice League هم از یکی از همین رویدادها بیرون آمد و اینترنت را برای چند روز تسخیر کرد.

چند روز قبل نیز جیمز منگولد، آفریننده‌ی آثاری مانند «فورد دربرابر فراری» برنده‌ی اسکار و فیلم Walk the Line با بازی واکین فینیکس به کمپین QuarantineWatchParty# (تماشای جمعی فیلم در دوران قرنطینه) پیوست و محبوب‌ترین ساخته‌ی خود یا همان «لوگان» را به تماشا نشست. بالاخره فیلم Logan حکم تنها اثر سینمایی بلند در کارنامه‌ی هنری جیمز منگولد را دارد که او همزمان کارگردان، نویسنده و تهیه‌کننده‌ی آن بوده است.

فیلم Logan

(این مقاله بخش‌هایی از فیلم‌نامه‌ی Logan، محصول سال ۲۰۱۷ میلادی را اسپویل می‌کند)

رویداد دیجیتالی برگزارشده به میزبانی وب‌سایت ComicBook با پخش چند تصویر متعلق به مرحله‌ی پیش‌تولید ساخت فیلم Logan کلید خورد که به همه‌ی افراد حاضر در تیم خلق اثر نشان دادند برخی از کاراکترهای اصلی آن باید در کل چه ظاهری داشته باشند. سپس جیمز منگولد عکس‌هایی به ترتیب مرتبط با گفت‌وگوی خود با پاتریک استوارت، بازیگر نقش چارلز فرانسیس اگزاویه/پروفسور ایکس در روز نخست تولید، ظاهر هیو جکمن طی دقایق فیلم‌برداری سکانس افتتاحیه‌ی فیلم و همچنین نخستین تست تصویری انجام‌شده برای اجرای کاراکتر x24/Weapon X توسط این بازیگر استرالیایی را تحویل طرفدارها داد. البته با ذکر این نکته که هنگام آزمایش تصویر چهره‌ی هیو جکمن برای اجرای نقش دشمن ولورین یعنی x24 او هنوز ریش‌های صورت لوگان را داشت. درحالی‌که طبیعتا هنگام اجرای نقش Weapon X در پروسه‌ی اصلی فیلم‌برداری چهره‌ی او از فرمی بسیار متفاوت با صورت نسخه‌ی پیرشده و دردکشیده‌ی لوگان بهره می‌برد.

این تصویرسازی‌ها نقش به خصوصی در شروع آرام تبلیغات فیلم داشتند. چون به اندازه‌ی کافی حس‌وحال متفاوت اثر با خاطرات مخاطب از هر فیلم X-Men را پررنگ می‌کردند. جیمز منگولد می‌گوید در عین رضایت کامل از تصویر لوگان درون آزمایش‌هایی مانند عکس‌برداری از هیو جکمن طی ضبط سکانس ابتدایی فیلم که طی ثانیه‌های آن ولورین کثافت‌هایی را از زیر پوست خود خارج می‌کند و به درون روشویی می‌اندازد، از چهره‌ی او به‌عنوان x24 ناراضی بود؛ تا حدی که برای اطیمنان پیدا کردن از ممکن بودن خلق سکانس‌ها به شکل قابل قبول، تیم گریم موهای جکمن را به اندازه‌ی لازم اصلاح کرد تا او از آزمایش تصویری ایفای نقش Weapon X نیز سربلند بیرون بیاید. نتیجه هم آن شد که طی برخی سکانس‌های اثر، جکمن باید با موهای مصنوعی و گریم مفصل‌تر کاراکتر ولورین/لوگانِ پیرشده را زنده می‌کرد.

فیلم Logan

کم‌وبیش مانند فیلم رازآلود The Conversation به نویسندگی، تهیه‌کنندگی و کارگردان خالق سه‌گانه‌ی «پدرخوانده» (The Godfather) یعنی فرانسیس فورد کاپولا که مارکو بلترامی آهنگ افتتاحیه‌ی «لوگان» را با الهام از آلبوم موسیقی متن دیوید شایر برای آن آفرید، در فیلم Logan پروتاگونیست‌ها آن‌چنان پرحرف به نظر نمی‌رسند. داستان‌گویی تصویری قدرتمند نقش انکارناپذیری در موفقیت فیلم Logan داشت و عجیب نیست که اکنون می‌فهمیم جیمز منگولد چه‌قدر روی اطمینان یافتن از جلوه‌های فیلم خویش حساسیت به خرج داده است.

کارگردان «لوگان» حتی ایده‌های داستانی خود برای آن را در مرحله‌ی پیش‌تولید با بررسی آن‌ها در قالب تصاویر هنری نهایی یا رد می‌کرد. برای نمونه در ابتدا قرار بود مخفی‌گاه لوگان و کالیبان درون یک کارخانه‌ی متروکه‌ی ایالت کنتاکی آمریکا باشد و این دو چارلز اگزاویه را داخل یک مخزن بزرگ نگه‌داری کنند. ولی پس از آن که فیلم‌ساز بیشتر به مسیر سفر شخصیت اصلی در فیلم اندیشید، قرار بر این شد که مخفی‌گاه در خاک مکزیک واقع شود. نتیجه‌ی به چشم آمدن طبیعت بیابان‌گونه‌ی چنین لوکیشنی در طرح‌های هنری چه بود؟ جیمز منگولد تصمیم گرفت محل نگه‌داری پروفسور ایکس را به یک برج ذخیره‌ی آب تبدیل کند. به‌دنبال همین تصمیم هم سازندگان منطقه‌ای مناسب را یافتند، ساختمان‌های اطراف را به شکل مد نظرِ آفریننده‌ی اثر در آوردند و یک برجِ محفظه‌ی آب را هم فقط به خاطر فیلم بنا کردند.

فیلم Logan

برای بسیاری از فیلم‌سازهای قدیمی و جدید رابطه‌ای جدی و انکارناپذیر بین اهمیت قائل شدن واقعی برای جلوه‌ی غالب فریم‌های اثر و استفاده‌ی به‌جا از استوری‌بردها وجود دارد؛ در حد و اندازه‌ای که آلفرد هیچکاک انقدر به آن‌ها اطمینان داشت که گاهی پس از تنظیم همه‌چیز مطابق استوری‌بردهای ترسیم‌شده دیگر تمایل خاصی به کنترل نتیجه‌ی قاب‌بندی به‌صورت شخصی نشان نمی‌داد. جیمز منگولد پس از انتشار سه استوری‌برد جذاب از فیلم Logan که توسط مارک ونا با سابقه‌ی حضور در دپارتمان هنری بیش از ۶۰ پروژه رسم شده‌اند، از این گفت که او همیشه برای آفرینش فیلم‌های خود به درک شدن یک نکته‌ی مهم توسط هنرمندهایی مانند ونا احتیاج دارد:

ترسیم‌کنندگان استوری‌بردهای سینمایی که من با آن‌ها همکاری موفقیت‌آمیز داشتم، همواره می‌دانستند که من در جهان فیلم‌سازی به‌دنبال قاب‌ها و تصاویری می‌گردم که ورای دیالوگ‌ها و در کل کلمات قصه می‌گویند.

«لوگان» را نمی‌شود یک اثر مستقل خواند. زیرا این فیلم از بودجه‌ی استودیویی قابل توجهی استفاده کرد. ولی راستش را بخواهید بودجه‌ی داده‌شده به آن در مقابل سرمایه‌گذاری‌های صورت‌گرفته روی محصولات سینمایی دیگرِ ظاهرا مشابهی که اولا درجه‌ی سنی بزرگ‌سال ندارند و ثانیا عامه‌پسندتر هستند، اصلا زیاد به نظر نمی‌رسد.

به همین خاطر سازندگان اگر به‌دنبال آفرینشِ تقریبا ایده‌آل محصول خویش بودند، باید از تمام داشته‌ها نهایت بهره را می‌بردند. همین هم کاری کرد که استفاده از تک‌تک این طرح‌های تصویری و اطمینان پیدا کردن از ظاهر بسیاری از بخش‌های فیلم به کمک آن‌ها از هدررفت بودجه جلوگیری به عمل بیاورد. بسیاری از سینماروها می‌دانند که برای پروژه‌های بزرگ نیازمند به برخورداری از تعادل مالی گاهی هیچ‌چیز ضروری‌تر از داشتن استوری‌بردهای دقیق و هدفمند نیست. شما هرچه‌قدر پیش از آغاز فیلم‌برداری به شناخت دقیق‌تری از پروژه و چگونگی خلق لحظات گوناگون آن برسید، در مسیر دستیابی به نسخه‌ی نهایی آزمون و خطاهای پرخرج کمتری دارید و به اصطلاح پول کمتری را دور می‌ریزید.فیلم Logan باتوجه‌به همین بودجه نه حتی اگر سازندگانش می‌خواستند امتیاز فیلم‌برداری به ترتیب صفحات فیلم‌نامه را داشت و نه می‌توانست به سراغ جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری بسیار پرخرج برود. به همین خاطر مثلا سازندگان برای اجرای سکانس تاثیرگذاری حمله‌ی عصبی اگزاویه در محل عمومی روی همه‌ی افراد تکنیکی را امتحان کردند که بخش اصلی آن را اعمال تکان‌های سنگین دستی روی دوربین و سپس کاهش تکان‌های فیلم به کمک نرم‌افزارهای نه‌چندان پیچیده تشکیل می‌دادند. سازندگان به‌تازگی ویدیویی از پشت صحنه‌ی ساخت محصول را پخش کرده‌اند که آزمایش‌های اولیه‌ی کارگردان و فیلم‌بردار «لوگان» با این تکنیک را به نمایش می‌گذارد.